
سعید شعبانی دبیر همایش آب و خاک و تغییر اقلیم استان مازندران طی نشست با پایگاه خبری اقتصاد روز اظهار داشت بشر روزگار باستان هر رخدادی خارج از قوه درک و فهم خود را به خدایانی نسبت میداد که بر این بشر خشم گرفته یا مرحمت دارند.
پس این بشر برای هر رخدادی خدایی داشت. خدای باران، خدای رعد و برق، خدای خشکسالی، خدای خشم، خدای عشق ،خدای یکتا خدایی که در رحمت به روح همه بندگانش یکسان باز نموده است سیاه ،سفید از همه زبان فارس ، ترک ، مغول ، افغان، تار تار ، حتی زبان سکاهی به گوش اش آشناست.
اما این خارج از قوه درک و فهم بشری بودن گویا مختص دورانی نیست که بشر دانش و علمی درباره این جهان نداشت. امروزه در عصر کوانتم هم این توهم توطئه است که عدهای بیشماری را معتقد به رخدادهایی میکند که از نظر علمی هیچ مدرکی برای اثبات واقعی بودن آنها وجود ندارد.
معتقدین به توهم توطئه نیازی به ریشهیابی علت و معلولی رویدادها ندارند و بررسی ابعاد مختلف یک موضوع را امری بیفایده میبینند. این افراد دمدستیترین و سادهترین پاسخها را که نیازی به موشکافی و تفکر نداشته باشد به عنوان پاسخهایی صریح و قاطع برای موضوعاتی بسیار پیچیده و جهانی میدانند.
پروژه هارپ و تاثیر آن بر خشکسالی از جمله این موضوعاتی است که به دلیل ابعاد بسیار وسیع خشکسالی بر زندگی جوامع دچار آن، میتواند به عنوان همهفهمترین و راحتترین پاسخ برای کسانی باشد که به دنبال سوال «چرا باران نمیبارد؟» هستند.
تئوریهای توطئه هیچ مدرک معتبری برای اثبات نظریههای خود ندارند اما سخن گفتن در این باره را چنان در مغلطه جملات زیبا و محبوبِ گرفتارانِ یک رخدادِ آسیبرسانِ به دنبالِ راهچاره میپیچانند که این گفتهها امری واقعی و کاملا امکانپذیر جلوه میکند که مو لای درزش هم نمیرود.
این درحالی است که این طراحان «داییجان ناپلئونی» هیچ گاه نتوانستهاند به سادهترین سوالاتی که تئوری توطئهشان را به چالش میکشد پاسخی سرراست بدهند.
این افراد که اکثرا گردانندگان پیجهای اینترنتی زرد هستند و متاسفانه از سوی برخی خبرگزاریها هم سوخترسانی میشوند بارها و بارها با تصاویری مربوط یا نامربوط، اما زیبا و گمراهکننده از وجود ابر در آسمان کشورهای همجوار و نبود همان ابرها در آسمان ایران، تئوری توطئه «پروژه هارپ» را مطرح میکنند که باعث «دزدیده شدن» ابرها در آسمان ایران شده است.
آنها اینطور القا میکنند که کشورهای همسایه و یا حتی کشورهای دوردستی چون ایالات متحده، چین، روسیه و البته انگلیس به دنبال خشکاندن سرزمین ایران با هدف نابودی این مملکت هستند و خوشبختانه در این توهم توطئه هیچ فرقی بین کشورهای چپ و راست قائل نیستند.
اما همین افراد هیچ پاسخی به این پرسش ندارند که اگر این کشورهای ریز و درشت با حکومت ایران مشکل دارند چرا باید کمر به نابودی ملت ایران ببندند؟
این افراد پاسخی به این سوال مهم ندارند که اگر پروژه هارپ آنچنان قوی است که میتواند سرزمینی را به خشکسالی بکشاند و بارانش را بر کشوری دیگر بباراند (سوای اثرات نابودی یک سرزمین که عواقبش دامان همان اروپا و آمریکا را هم میگیرد و این را در جنگهای خاورمیانه به صورت سیل مهاجران راهیشده به اروپا دیدهایم) چرا ایالات متحده از همین پروژه برای جلوگیری از آتشسوزی فاجعهبار امسال در جزیره مائویی استفاده نکرد؟
این آتشسوزی پنجمین آتشسوزی مرگبار تاریخ ایالات متحده بود. چرا استرالیا از چنین پروژهای برای خاموشی آتش جنگلهای خود در سال 2020 استفاده نکرد که باعث نابودی 8.4میلیون هکتار جنگل شد؟
چرا چین و هند از چنین پروژهای برای رفع آلودگی مزمن هوا در شهرهای این کشورها استفاده نمیکنند؟ چرا روسیه با این پروژه کل اوکراین را زیر آب نمیبرد یا دچار خشکسالی مطلق نمیکند که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گندم جهان دچار قحطی شود و جنگ را ببازد؟از ایندست سوالات بسیار است و البته شایعهپراکنان هارپ اصلا نیازی به پاسخدادن به این سوالات ندارند. چرا؟
یک دلیلش مشخص است. آنها که مسئول فاجعه خشکسالی را در ایران متوجه پروژه هارپ میدانند خیلی راحت و بیدردسر مسئولیت مقامات ایرانی را برای چارهاندیشی برای مقابله با اثرات خشکسالی و مدیریت منابع آب ایران به تنها بیانیه دادن و مقابل دوربینهای خبرگزاریها ژستهای «ما مظلومیم» گرفتن تقلیل میدهند. در واقع این افراد خیلی راحت به مسئولانی که باید به فکر ارائه راهحل باشند اطمینان میدهند که خیالتان راحت.