اقتصاد بین المللاقتصادی

چین و آمریکای بایدن، تقابلی که ادامه خواهد یافت

در حالی که برخی از احتمال برقراری یک ماه عسل غیرمنتظره در روابط چین و آمریکا با روی کار آمدن بایدن خبر می‌دهند اما نگاهی به گسل‌های راهبردی بین طرفین نشان می‌دهد که حتی در صورت وقوع، عمر این ماه عسل بسیار کوتاه خواهد بود.

به گزارش اقتصاد روز؛ در میانه تمام درگیری‌های انتخاباتی آمریکا که به پیروزی بایدن انجامید، گزارشی از سوی کمیته اطلاعاتی سنا منتشر شد که اخبار مرتبط با این رویداد در میانه تحولات سیاسی گم شد. در جمع‌بندی این گزارش این‌گونه ذکر شده بود که تمرکز دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا بر موضوع تروریسم سبب غفلت از چین و تهدیدهای پیرامون آن شده بود.

البته از مدت‌ها قبل قدرت‌گیری چین و رشد اقتصادی این کشور به عنوان یک مشکل و نه تهدید ذکر می‌شد اما به تدریج و از آغاز دهه دوم قرن 21 با رشد اقتصادی چین، ورود آن به حوزه‌های گسترده فناوری و تقابل این کشور با متحدین آمریکا در دریای چین جنوبی، پکن از یک رقیب اقتصادی به یک رقیب راهبردی تبدیل شد. در نهایت گزارش امنیت ملی آمریکا در سال 2017 رسماً چین را به عنوان یک تهدید جدی معرفی کرد. تبعات این گزارش به خوبی در اقدامات دولت ترامپ منعکس شد. بستن تعرفه‌های سنگین تجاری بر کالاهای چینی، تنبیه و تحریم شرکت‌های چینی فعال در حوزه‌های هایتک به خصوص اینترنت 5G همانند شرکت هوآوی و در نهایت بررسی طرح‌های جدی برای ممانعت از فعالیت سرمایه‌گذاران چینی که احتمال همکاری آنها با ارتش چین و نهادهای مرتبط می‌رود.

این به غیر از بازدیدهای پیاپی مقامات آمریکایی از تایوان است که سبب خشم و نارضایتی مقامات چینی می‌شود. در این میان و با توجه به تحولات روی داده که مهم‌ترین آن شکست دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکاست، سؤال اصلی این است که آیا در زمان «جو بایدن» جانشین وی  شاهد بازگشت آرامش به روابط دو طرف خواهیم بود و یا سطح تنش و اصطکاک روند رو به افزایشی را طی خواهد کرد.

چین‌ستیزی به روش آمریکایی در قرن نوزدهم

چین‌ستیزی رویدادی بی‌سابقه در آمریکا نیست؛ در حقیقت سابقه آن به میانه قرن 19 میلادی باز می‌گردد، زمانی که قرار بود دو سوی آمریکا با خطوط آهن به یکدیگر وصل شود و 12 هزار کارگر چینی ستون فقرات نیروی انسانی لازم برای این کار را فراهم می‌کردند.

کارگران چینی بر خلاف سفیدپوستان سرکش بسیار حرف‌گوش‌کن بودند و با دریافت سهمیه تریاک روزانه خود تمام وظایف روزانه خود را به خوبی انجام می‌دادند. با این حال زمانی که پروژه اتصال خطوط آهن به پایان رسید و چینی‌ها وارد بازار کار کارگران سفید پوست و همچنین رقابت بر سر اکتشاف طلا شدند، اعترضات به تدریج شروع شد. اولین ایالتی که شروع به ممنوعیت فعالیت چینی‌ها کرد، کالیفرنیا بود؛ سرزمینی که نقطه ورود چینی‌ها به خاک آمریکا محسوب می‌شد. به تدریج سایر ایالت‌ها هم به این قانون پیوستند و در نهایت در ماه مه 1882 قانون جلوگیری از ورود چینی‌ها به تصویب رسید. این لایحه قرار بود ۱۰ سال بر جای بماند ولی در سال ۱۸۹۲ تمدید شد و در ۱۹۰۲ دائمی شد. این ممنوعیت تا سال 1943 و تا همپیمانی چین و آمریکا علیه امپراطوری ژاپن باقی ماند.

البته الان نه قرن 19 است و نه زمانی است که آمریکایی‌ها به راحتی بتوانند چین را از عرصه سیاسی و اقتصادی خود حذف کنند. البته سیاست‌های دولت ترامپ در حال حرکت به این سمت بود. نوعی هیستری کامل که قرار بود چین را به دلیل رشد اقتصادی وسیعش مجازات کند. حتی در این میان «هنری کیسینجر» هم به زبان آمد و شرایط فعلی را همانند سال‌های قبل از جنگ جهانی اول دانست و این که ممکن است بار دیگر چنین نبردی میان چین و آمریکا روی دهد.

حالا مساله اصلی اینجاست که آیا بایدن یک ابزار جادویی برای حل مشکلات چین و آمریکا در اختیار دارد؟

زمین سوخته برای دولت بایدن

برای تعیین یک چارچوب دقیق برای تعریف مساله اول باید راهبرد اصلی دولت بایدن را در حوزه سیاست خارجی در نظر گرفت. بایدن قرار است آمریکا را بار دیگر تبدیل به همان هم‌پیمان و قیم مهربانی کند که متحدانش انتظار آن را دارند. کشوری که بتواند تکیه‌گاهی محکم برای ساختارهای بین‌المللی باشد تا حفاظت از آن‌ها نیز مقدور باشد. در مورد چین ترامپ تقریباً عکس این راهبرد عمل می‌کرد. از نظر ترامپ واشنگتن تنها باید منافع تجاری خود را در مقابل چین تأمین می‌کرد.

بر خلاف دولت اوباما، ترامپ آمریکا را از پیمان «ترانس-پاسیفیک» بیرون کشید. پیمانی که قرار بود به آمریکا توانمندی تعیین رژیم جدید تجاری در بزرگترین منطقه اقتصادی دنیا را بدهد. البته از دید ترامپ وی موفق بود. واشنگتن توانست برنامه تولید گوشی‌های جدید چینی را با تحریم تحویل تراشه‌های پیشرفته مختل کند. چینی‌ها را تشویق به واردات کالاهای بیشتر از آمریکا کرده و برخی شرکت‌های بین‌المللی را متقاعد کند که خطوط تولید خود را از چین به کشورهایی همچون هند و ویتنام منتقل کنند.

البته از نگاه دولت آتی بایدن سیاست‌های آمریکا همگی خطا بودند چرا که چین توانست بزرگترین منطقه آزاد تجاری را با توافقنامه جامع مشارکتی راهبردی اقتصادی آسیا و اقیانوسیه موسوم به «آر سی یی پی» را ایجاد کند.

تشکیل این منطقه تجاری بازتابی از 8 سال مذاکرات آرام چینی‌ها و در کنار آن بازیابی سریع اقتصادی این کشور از شیوع ویروس کرونا بود. در طرف مقابل آمریکا هنوز بر سر مسائلی همچون تعرفه واردات لبنیات از کانادا با دو شریک اصلی اقتصادی خود در پیمان «نفتا» درگیر است.

به این ترتیب دولت بایدن با چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای در ابتدای دولت خود روبه‌رو نخواهد بود.

چین یک گام در تجارت جلوتر است

دولت بایدن در ابتدا و در تقابل با چین به دنبال این خواهد بود که بار دیگر جایگاه خود را در رژیم تجاری منطقه اقیانوسیه احیا کند؛ البته با توجه به شرایط پیش آمده چنین کاری به سهولت امکان‌پذیر نیست.

مساله مهم اینجاست که چین در حال تبدیل شدن به بازار جذابی است که هیچ‌کس نمی‌تواند از آن چشم‌پوشی کند. رییس‌جمهور چین وعده داد که بازارهای این کشور آماده جذب کالاها و صادارات سایر کشورهاست و وعده یک بازار 22 تریلیون دلاری را در ده سال آینده داده است. نکته مهم در تضمین این بازار رشد پایدار اقتصادی چین است که بر اساس برخی تخمین‌ها تا سال 2027 از آمریکا فراتر می‌رود.

به این ترتیب رشد اقتصادی کشور چین که جزو اهداف غیر قابل تخطی حزب کمونیست این کشور هم محسوب می‌شود به خودی خود در تقابل با راهبرد اصلی دولت بایدن محسوب می‌شود؛ مساله‌ای که رهبری آمریکا را در منطقه آسیا پاسیفیک هم زیر سؤال خواهد بود.

رشد فناوری در چین هم ماجرای دیگری است که انعطاف چندانی برای واشنگتن در مقابل پکن فراهم نمی‌کند. برنامه‌ریزان دولتی در چین در ماه مه سال 2015 طرحی به نام «صنایع کارخانه‌ای چین در سال 2025» را با هدف کمک به توسعه صنایع و فناوری‌های پیشرفته ارائه کردند که اهداف بلندپروازانه‌ای برای توسعه 10 صنعت در آن پیش‌بینی شده است. با گذشت نزدیک به 5 سال آمریکایی‌ها خطر نزدیک شدن چین در حوزه‌هایی همچون بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی، رباتیک، فناوری سایبری و اینترنت اشیا را به خوبی حس می‌کنند.

پاسخ دولت بایدن به این چالش مهم به احتمال زیاد سرمایه‌گذاری بیشتر در حوزه تحقیقات خواهد بود اما چین هم حریفی جدی است. دولت آمریکا به احتمال زیاد تلاش خواهد کرد چینی‌ها را وادار به رعایت حقوق کپی‌رایت کند ولی واقعیت این است که دولت‌های گذشته توفیقی در این مسیر نداشته‌اند.

تقابل نظامی و زخم‌های کهنه

اوج گیری توانایی‌های نظامی چین نیز چالش دیگری است که واشنگتن در دوره بایدن با آن روبه‌رو خواهد بود. چین به سرعت در حال توسعه نیروی دریایی خود برای مقابله با ناوگان‌ آمریکا است.

به زودی سومین ناوهواپیمابر چینی به آب انداخته خواهد شد. ارتش خلق چین در حال ترکیب توانمندی‌های خود در حوزه‌های موشکی، هوایی، دریایی و سایبری برای رسیدن به سطح بالاتری از آمادگی است. موشک‌های هایپرسونیک، جنگنده‌های نسل 5، سامانه‌های ضد ماهواره و توانمندی‌های بالا در حوزه هوش مصنوعی تنها بخشی از ارکان جدید قدرت چین محسوب می‌شوند.

آمریکا امیدوار است با کم کردن تمرکز در سایر مناطق دنیا از جمله خاورمیانه و گسترش همکاری نظامی با رقبای منطقه‌ای چین از جمله ژاپن، هند و استرالیا، چین را گرفتار نوعی بن‌بست دریایی کند. قدم‌های موثری نیز در این زمینه برداشته شده است. برگزاری یک مانور مشترک دریایی بین 4 کشور فوق برای مقابله با توان دریایی چین، انعقاد یک پیمان نظامی با هند برای تجهیز این کشور در مقابله با چین و همچنین تبادل اطلاعات ضروری ماهواره‌ای با دهلی نو از جمله مهم‌ترین موارد است.

به نظر دولت بایدن نیز در تقابل نظامی با چین این مسیر را تعقیب خواهد کرد. انتخاب احتمالی «میشل فلورنوی» به عنوان وزیر دفاع در دولت آینده بایدن بازتابی از همین نگاه است. فلورنوی همانند «مارک اسپر»، چین را بزرگترین چالش بلندمدت در مقابل سلطه آمریکا در سطح جهان می‌داند. در قبال خاورمیانه هم، او در خصوص ترک این منطقه هشدار داده و حامی حضور مداوم اما محدودتر در آن است تا توانمندی بیشتری برای مقابله با چین فراهم شود.

هم‌اکنون نقطه اصلی تنش در تقابل چین و آمریکا جزایر دیابائو در دریای ژاپن و جزایر پاراسل و اسپراتلی در دریای چین جنوبی است. هم‌اکنون چین در جزایر اسپراتلی تاسیسات راهبردی مستحکمی ایجاد کرده و آب‌های این منطقه را جزو مناطق حاکمیتی خود می‌داند، این در حالی است که واشنگتن ادعای چین را نادرست می‌داند.

در حال حاضر نیز نیروی هوایی آمریکا با پرواز مداوم بمب‌افکن‌های سنگین B-1B و B-52 در منطقه شناسایی هوایی این جزایر در حال یادآوری این نکته است که همچنان از توان لازم برای اعمال اراده نظامی خود برخوردار است.

سه‌گانه تنش‌زا در مقابل چین و دولت بایدن

با در نظر گرفتن موارد فوق می‌توان یک سه‌گانه از موارد اختلافی بین آمریکا و چین در دوره بایدن به تصویر کشید. این سه‌گانه شامل رقابت بر سر رهبری اقتصادی و تجاری منطقه آسیا-پاسیفیک، رقابت بر سر فتح سنگرهای آینده فناوری و رقابت برای کسب دست بالای قدرت نظامی در مقابل یکدیگر می‌شود.

دولت آینده آمریکا تمایل زیادی خواهد داشت تا تنش‌های به وجود آمده بین دو کشور تا حدودی مهار شود چرا که دولت بایدن به دنبال مهار بیماری کرونا، ترمیم جامعه دو دسته آمریکا و مهار تبعات اقتصادی ناشی از آن خواهد بود.

البته این آتش‌بس به احتمال زیاد چندان طولانی نخواهد بود و تنش‌ها بار دیگر بالا خواهد گرفت؛ اگرچه این بار شاید بایدن به جای تک‌روی در مقابل پکن به همکاری‌های گسترده با رقبای منطقه‌ای چین همانند کره جنوبی و ژاپن روی خواهد آورد.

البته چینی‌ها نیز چندان دست و پا بسته نخواهند بود و شاید برگه مهمی را در دوره بایدن رو کنند. این برگه چیزی جز گشودن بازهای مالی و سرمایه‌ای چین نخواهد بود که به دلیل حجم گسترده این بازار اثری همانند زلزله بر روی قدرت مالی آمریکا خواهد داشت. این که پکن این برگه را رو می‌کند یا نه به تحولات 4 سال آینده بستگی دارد.

منبع: فارس

مشاهده بیشتر

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا