اجتماعیشهریصنعت و تجارتگردشگریمحیط زیست

ناله های خاموش زاگرس

فرض کنید یک روز صبح در خبرها می شنوید که چند چاه نفتی در منطقه ای از کشور آتش گرفته است ،نام چاه نفت که می آید واکنش ها در مقایل آتش گرفتن آن جدی خواهد بود اما روزانه در خبرها می بینید که در گوشه و کنار کشور صدها هکتار از جنگل ها سهوی یا عمدی آتش گرفته است بدون آن که واکنشی مهمی از سوی مردم و مسئولان در پی داشته باشد .  

به گزارش اقتصاد روز و به نقل از ایرنا ،یک روز از خواب بیدار می شوید و در رسانه ها می خوانید در تابستانی که گذشت یک هزار حلقه چاه نفت کشور بر اثر حوادث مختلفی از جمله بی احتیاطی و سهل انگاری و یا طمع افرادی آتش گرفته و از بین رفته ست.
نام چاه نفت که می آید احتمالا واکنش همه ما بسیار سخت می شود.گاهی در دل احساس ترس می کنیم که چرا اینگونه سرمایه کشور خاکستر می شود و به هوا می رود. شاید همه دست به دست هم می دهیم تا مسببان این موضوع را به قانون معرفی کنیم؛ زیرا بر این باوریم نفت سرمایه ملی است و کسی حق ندارد به هیچ دلیلی نه عمدی و نه سهوی سهم فرزاندانمان از آینده را پایمال کند.
اما آیا نفت تنها سرمایه ماست و آیا ما نسبت به همه سرمایه هایمان این حساسیت را داریم؟
هیچ می دانید در همین تابستانی که گذشت بیش از هزار هکتار از اراضی ،جنگل و مراتع 11 استان در گستره زاگرس در آتش سوزی ها از دست رفت. و با این حساب که سازمان جهانی خوار و بار(فائو) ارزش هر هکتار جنگل را معادل یک چاه نفت می داند فقط در یک تابستان معادل هزار چاه نفت و در تابستان های پیش از آن نیز صدها چاه نفت در آتش سوخت و به اندازه هزاران چاه دیگر نیز براثر مداخله های انسان ها، تغییرات اقلیمی، شیوع آفات و طمع قاچاقچیان چوب از بین رفته است.
شاید اهمیت جنگل های زاگرس برای بعضی ها قابل درک نباشد و مشکلات از بین رفتن جنگل ها را متوجه همان یازده استان زاگرس نشین بدانند اما وقتی بدانیم سرچشمه 40 درصد از آب شیرین کشور، همین جنگل‌های زاگرس هستند و از آنها به عنوان معدن آب یاد می شود اهمیت موضوع دوچندان می شود و سرنوشت جنگل های زاگرس برای همگان مهم می شود.
اگر جنگل های زاگرس خشک شوند علاوه بر بحران آب، تمامی مناطق ایران درگیر گرد و غبار می شوند. کشاورزی، دامداری و حتی فرهنگ شهرها و روستاهای کشور دچار تغییرات اجباری می شود.
حالا زاگرس را به زاگرس های کوچکتری تقسیم می کنیم و فکرش را بکنید حدود 20 درصد از 6 میلیون هکتار جنگل های زاگرس در استان کهگیلویه و بویراحمد که خود تنها یک درصد وسعت و جمعیت کشور را دارد قرار گرفته است.
استانی که 8 درصد جنگل های کشور را در خود جای داده و این آمارها در کنار هم نشان از تراکم بالای جنگلی در این استان دارد با این حال در همین تابستان گذشته معادل 220 چاه نفت و در سال 96 هم معادل 480 چاه نفت از خاک و جنگل های این استان در آتش سوزی های ناشی از بی احتیاطی، سهل انگاری و یا طمع برخی افراد از دست رفته است.
البته مواردی از خسارات وارد شده ناشی از اتفاقات طبیعی مانند صاعقه و خاصیت ذره بینی شیشه و فلز رها شده در طبیعت و داغ شدن زیر نور آفتاب بوده است.
اما آنچنان که محسن جعفر نژاد مدیرکل حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد می گوید: 90 درصد آتش سوزی ها منشا انسانی دارند. سهم طبیعت در خودسوزی کمتر از 10 درصد است و از سویی این رقمی اجتناب ناپذیر است و شاید تنها کاری که می توان برای این بخش انجام داد همان تلاش برای جمع آوری شیشه و فلز از طبیعت باشد که باز هم توسط انسان به طبیعت ریخته شده است.
اما اصل مساله همان 90 درصد است که در دست آدم های دور و بر ماست. وقتی جنگل و مرتعی آتش می گیرد فرقی ندارد چه کسی شروعش کرده و انگیزه اش چه بوده است ،آتش زبانه می کشد و تر و خشک در مسیرش با هم می سوزند .
ممکن است در این لحظه که این مطلب را می خوانیم با خودمان فکر کنیم ما طبیعت را دوست داریم و به آن احترام می گذاریم و دلمان نمی آید برگی از درختی بیفتد و ذره ای از خاکمان سیاه پوش شود.
اما واقعیت آن است گاهی کسانی مسبب آتش سوزی ها بوده اند که خودشان هم فکرش را نمی کرده اند.
مثلا کشاورزی که کاه و کلش خشک به جامانده از کشاورزی سال قبلش را آتش می زند فکرش را نمی کند آتش اینچنین بی مهابا مرز زمینش را رد کند و سر به کوه و جنگل بگذارد.
یا بی احتیاطی ما در یک تفریح ساده آتش زیر خاکستری بر جا می گذارد که وزیدن نسیم عصرگاهی می تواند باعث گر گرفتن این آتش شود و همین هم داغی بردل طبیعت و جنگل ها می گذارد که هرگز فراموش نمی شود.
شاید خیلی ها ندانند اما گاهی آتش سوزی ها از جرقه تیراندازی های تفریحی در طبیعت ایجاد می شود و تفریح ساده ما برای طبیعت خیلی گران تمام می شود.
اما آتش سوزی ها دلایل دیگری هم دارند. برخی افراد سود جو برای زغال گیری آتش به جان جنگل های سبز می اندازند آنگاه فرزندان این استان از سر احساس مسئولیت با دستان خالی به جنگ آتش می روند و جلو پیشروی آن را می گیرند و فردا همان سودجویان، زغال به جا مانده از آتش بازی خود را در گونی می ریزند و کنار جاده ها می فروشند و ما نیز می خریم و یادمان نمی آید که پولی که پرداخت کرده ایم در ازای یک گونی زغال و هکتارها جنگل داغ دیده، قلب و ریه های دود گرفته و تن و جان های سوخته محیط بانان و جنگل بانان سرزمینمان در هنگام مهار آتش سوزی ها و البته آینده بی جنگل و بی سرمایه فرزندانمان است.
گاهی جنگل ها قربانی طمع و حرص سیر ناشدنی برخی زمین خواران می شوند. آدم هایی که برای جابه جا کردن مرزهای منابع طبیعی آتش به جان جنگل می اندازند تا راهشان برای دسترسی به اراضی ملی بازتر باشد و یک کیلوگرم بیشتر گندم و جو برداشت کنند و یا یک درخت بیشتر بکارند.
باورش سخت است اما شکارچیان غیر مجاز گاهی برای شکار یک بز کوهی آتشی به جان جنگل می اندازند تا محیط بانان و قرق بان ها را به سمت دیگری گسیل دهند.
اینها فقط قصه خودسوزی و آتش سوزی قلب زاگرس است و یک لحظه فکرش را بکنید که ما انسان ها برای نابودی زاگرس چه کارها که نکرده ایم. از زباله هایی که روزانه تولیدمی کنیم گرفته تا زمانی که اره برقی ها را به جان بلوط های چند صد ساله می اندازیم و غرق لذت تماشای ناله های خاموش زمینی می شویم که روز به روز از درخت خالی تر و هر لحظه تنهاتر می شود.
و شاید به همین دلیل است که سازمان ملل امروز را روز جهانی تنوع زیستی نامگذاری کرده تا همواره یادمان باشد رمز پایداری زمین و حیات روی آن وجود تنوع زیستی و حفظ و حراست از آن است.
دست کاری ما انسانها در طبیعت شاید در کوتاه مدت منفعتی در پی داشته باشد اما در بلند مدت دنیایی یک شکل و یکسان از آزمون های انسان به وجود می آید که در اغلب مواقع به دلیل ناسازگاری با ذات طبیعت چنگی به دل هم نمی زند.
این قصه تلخ زاگرس است که بخشی از آن اجتناب ناپذیر و بخشی قابل پیشگیری است اما نیازمند یک عزم همگانی است.
امسال با اینکه بارندگی های بهاری باید نوید بخش فصل های رنگارنگ و زیبایی برای زاگرس باشد اما آنچنان که غلام حسین حکمتیان مدیر کل منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد می گوید: آتش هر لحظه در کمین زیست گاه بزرگ جانوری و گیاهی ایران است و به دلیل رشد مراتعی که ارتفاعشان گاه تا یک متر می رسد، تابستان پیش رو برای جنگل های کهگیلویه و بویراحمد بسیار سخت است.
و البته این تابستان برای همه زاگرس سخت و نفس گیر است و بیم آتش از این جهت است که هیچ حادثه غیر مترقبه و یا انسانی نمی تواند به اندازه آتش در زمان کم پهنه وسیعی از جنگل ها و درختان کهنسال را تخریب کند.
درختان که از بین بروند گونه های جانوری و گیاهی هم آسیب می بینند و در نهایت این زندگی ماست که در این چرخه بیش از همه از این بی نظمی آسیب می بیند.

 

مشاهده بیشتر

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا