دوازدهم ژوئن برابر با بیست و دوم خرداد، روز جهانی مبارزه با کار کودک است؛ براساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، بیش از ۲۵۰میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در سراسر جهان زیر سن قانونی کار می کنند. براساس همین آمار، ۱۲۰ میلیون نفر از ۲۵۰ میلیون کودک کار، وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت پاره وقت کار میکنند که بیشترشان پسر هستند. همین طور طبق تخمینهای جدید این سازمان، از این تعداد ۱۲۲.۳ میلیون کودک در منطقه آسیا و پاسیفیک زندگی میکنند. ۴۹.۳ میلیون نفر در افریقا و ۵.۷ میلیون کودک در امریکای لاتین و کارائیب هستند.
به گزارش اقتصاد روز، به نقل از ایلنا اینها آمار جهانی هستند؛ در ایران ولی از اطلاعات دقیق خبری نیست؛ آمار مشخصی از کار کودکان نداریم؛ برخی میگویند دو میلیون کودک کار داریم اما برخی نیز بر این عقیدهاند که بیش از هفت میلیون کودک در ایران به صورت تمام وقت یا پاره وقت، کار میکنند؛ برخی مسئولان نیز مساله را به کلی رد میکنند و شیوه کارشان همان است که مامورانِ سختگیرِ مترو از آن تبعیت میکنند؛ دقیقاً مثل همانهایی عمل میکنند که محمد را از قطار پیاده میکنند، «اجناسش» را میگیرند و او را به بیرون هل میدهند؛ اینطوری «صورت مساله» پاک میشود؛ نرخِ مواجههی مردم با این پدیدهی به زعم آنها «شوم» کمتر میشود؛ با این شیوه کسی «کودک کار» را نمیبیند؛ کار سادهای است؛ با محمد «برخورد» میکنند ولی کسی «محمد» را نمیبیند که ایستگاه بعد دوباره سوار همین قطار میشود….
اگرچه وضعیتِ «کودکان کار و خیابان» مانند محمد به شدت بغرنج و آسیبزاست؛ اما نکته اینجاست که همهی کودکان کار، کودکانِ خیابان نیستند؛ کودکانِ زیزمینها، پستوها، گاراژها؛ کودکانِ «پشت و پسلهها» اوضاعشان به مراتب بدتر است؛ چراکه هرچه عریانی کمتر و پردهها پوشیدهتر باشد، آسیبها و خطرات هم جدیتر است.
بیشترین آسیبها کجاست؟
کارِ پنهان کودک پدیدهای است که از چشمها پنهان ماندهاست؛ به نظر میرسد نه دولت نظارت چندانی بر آن دارد و نه نهادها و انجمنهای مردمنهاد دسترسی چندانی به این بخش دارند. کار در کارگاههای کوچک، کارگاههای خانگی و در مواردِ بسیاری کارگاههای غیرقانونی و یا به عبارتِ دقیقتر، کارِ غیرقانونی کودک در بخش غیررسمیِ اقتصادی، «میتواند» بیشترین آسیبها را برای کودکان به همراه داشته باشد.
هادی شریعتی (حقوقدان و فعال حقوق کودک) در ارتباط با «خطرات پنهان» کار کودک در کارگاههای کوچک و زیرزمینی میگوید: یکی از جنبههای پنهانتر کار کودک، بحثِ «آزارهای جنسی» است؛ در جاهایی که کودک خیلی در معرض دید نیست و به صورت پنهانی کار میکند، مشکل اصلی همین آزارهای جنسیست که اصلیترین تهدیدیست که متوجه کودک کار است.
او مشکل بعدی را فضاهای دلگیر، خفه و پرخطر کارگاههای زیرزمینی میداند و معتقد است که ابهام در شرایط کار، فضا را برای استثمار کودک بازمیکند: ما نمیدانیم در کارگاههای زیرزمینی، شرایط کار چگونه است؛ چند ساعت از کودک کار میکشند و چقدر دستمزد میدهند؛ اینها همه باعث میشود که روند افسردگیِ کودک کار، تشدید شود و یک خشونت درونی به صورت بطئی و آهسته در وجود او، شکل بگیرد که نتیجهی آن میتواند افسردگی شدید، خودزنی یا حتی اقدام به خودکشی باشد.
شریعتی تاکید میکند که این موارد، «تهدیدات تازهای» است که با تغییر فرم و قالب کار، در حیطه کار کودک مطرح شدهاست. او گرایش به اعتیاد را هم ازجمله همین تهدیدها میداند؛ چراکه کارسنگین برای کودک و فشار خارج از تحمل، گرایش به اعتیاد و مواد مخدر را به راحتی به وجود میآورد.
راهحل مبارزه با تهدیدات پنهان چیست؛ چطور باید با خطراتِ کار پنهانِ کودکان مواجه شد؛ شریعتی در پاسخ به این پرسشها میگوید: یکی از چالشها این است که بخش اعظمی از این کارگاهها، کارگاههای قانونی هستند ولی چون از شمول قانون کار خارج شدهاند، بر عملکرد کارفرما نظارتی نیست و کودکان به ابزاری برای سودجویی تبدیل شدهاند.
او راهحل را اصلاح قوانین و نظارت بیشتر وزارت کار میداند: ما فعالان و نهادهای مدنی وقتی نمیتوانیم برای «کودکان خیابان» کار درخوری انجام دهیم و مشکلات این دست کودکان را ریشهای حل کنیم، طبیعیست که در بخش پنهانِ کار کودک که اوضاع به مراتب وخیمتر است نیز کار چندانی از دستمان برنمیآید.
شریعتی ادامه میدهد: رویکرد اصلی و نگاه حاکم بر کار کودک بایستی تغییر کند؛ این نگاه که باید کودکان کار دستگیر و حذف شوند، خطرناک است؛ منِ نهادمدنی اگر گزارشی در مورد کار کودکان در یک کارگاه شهری یا روستایی به مسئولان ارائه بدهم، همیشه این نگرانی و ترس وجود دارد که «بریزند» و کودکان بیگناه را دستگیر کنند و از خانوادههایشان جدا کنند؛ پس باید ابتدا این نگاهِ جرم-محور که به دنبال پاک کردن صورت مساله است تغییر کند؛ مسئولان باید بدانند که مبارزه با «کار کودک» جواب میدهد نه مبارزه با «کودکِ کار».