اجتماعیدسته‌بندی نشدهمیراث فرهنگی

40 حدیث در فضایل حضرت علی (ع)

40 حدیث در فضایل حضرت علی (ع)

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم می فرماید: خداوند بلند مرتبه برای برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام فضایلی قرار داده که از شدت بسیاری، به شماره در نمی آید. هر که فضیلتی از فضایل او را بخواند و به آن اقرار داشته باشد، خداوند از گناهان گذشته و آینده او در می گذرد و هر که یکی از فضایلش را بنویسد، تا آنگاه که اثری از آن نوشته باقی باشد، فرشتگان پیوسته برایش استغفار می کنند و هر که فضیلتی از فضایل او را بشنود، خداوند آن دسته از گناهانش را که از راه گوش کسب کرده، می بخشاید و هر که به نوشت های از فضایل او نظر افکند، خداوند گناهان چشم او را می آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به علی بن ابی طالب علیه السلام عبادت است و خداوند ایمان هیچ بند های را نمی پذیرد جز به ولایت او و برائت از دشمنان او. (بحارالأنوار229/26 ح 10)

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

اگر باغها قلم شوند و دریا مرکب شود و جنّیان حسابگری کنند و آدمیان بنویسند، نمی توانند فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام را جمع آورند و برشمارند. (بحارالأنوار 49/40، به نقل از مناقب خوارزمی)

١ـ «پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب علیه‌السلام.
سر لوحة پروندة هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام است. (مستدرک حاکم، ج ٣، کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥)

٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اِنّ علیاً وَلِیُّکُمُ بَعدی.
علی(ع) بعد از من مولی و صاحب‌اختیار شما است. (کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٢ ـ الفردوس، ج ٥، ص ٢٩٢)

٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
انتَ (یاعلیُّ) مِنّی بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی اِلّا اَنَّهُ لانَبیَّ بعدی.
منزلت تو (یاعلی) نسبت به من همانند منزلت هارون است نسبت به موسی جز آنكه بعد از من پیامبری نخواهد بود. (سُنن ترمذی، ج ٥، ص ٦٤١ ـ صحیح مسلم، ج ٤، ص ٤٤)

٤ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
سَتکَونُ بَعدی فِتنَةٌ فَاِذا کانَ کذلِکَ فَالْزِموا علیَّ بْنَ اَبی‌طالب.
به زودی بعد از من یک فتنه و آزمون سختی خواهد بود شما در آن تنها به علی بن ابی‌طالب تمسّک بجوئید. (اُسدالغابة، ج ٥ ص ٢٨٧ ـ الِإستیعاب ج ٤ـ ص ١٦٩)

٥ـ «پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»
انتَ (یا علیُّ) تُبَیِّنُ لِأُمَّتی مَا اختَلَفوا فیه بَعدی.
تو (یاعلی) بعد از من آنچه امّت من در آن اختلاف خواهند داشت برای آنان روشن خواهی ساخت. (تاریخ بغداد، ج ٤، ص ٣٤٨ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٢٣)

٦ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اِنَّ عَلیّاً مِنّی و اَنَا مِنهُ وَ هُوَ وَلیُّ کُلِّ مُؤمنٍ بَعدی.
همانا علی از من است و من از علی هستم، هر مؤمنی بعد از من، علی مولی و صاحب‌اختیار او است. (مُسند احمد، ج ٤، ص ٤٣٨ ـ خصائص نسائی، ص ٢٣)

٧ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اَعلُم اُمتّی مِن بعدی علیُّ بنُ ابی‌ِطالب.
بعد از من، اعلم اُمت من علی بن ابی‌طالب(ع) است (کنزل‌العمال، ج ١١، ص ٦١٤)

٨ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
أقضی أُمّتی عِلیٌّ.
بیناترین امّت من در أمر قضاوت علی(ع) است. (الریاض النضرة، ج ٣، ص ١٦٧ ـ ذخائرالعقبی، ص ٨٣ ـ مناقب خوارزمی، ص ٣٩)

٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اَلّلهمَّ أَئْتِنی بِأحَبِّ خَلقِکَ اِلَیکَ یأکُلُ مَعی هذاَالطَّیرَ. فَجاءَ عَلٌّی(ع) فَأَکَلَ مَعَه.
(پرنده‌ای بریان در محضر پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بود. حضرت عرض کرد) بارالها! محبوب‌ترین خلق خود را برسان تا با من هم‌خوراک این پرنده شود. در این هنگام علی علیه‌السلام رسید و از آن پرنده تناول نمود. (این حدیث مشهور بنام «حدیثُ‌الطَّیر» معروف است.) (سنن ترمذی، ج ٥، ص ٦٣٦ ـ مستدرك حاكم، ج ٣، ص ١٣٠ـ١٣٢)

١٠ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
أنا و علیٌّ مِن شَجَرةٍ واحدةٍ وَالنّاسُ مِن أشجارٍ شَتّی.
ریشة من و علی از یک درخت است، و دیگر مردم از درختان گوناگون هستند. (مجمع‌الزوائد، ج ٩، ص ١٠٠ ـ کنزالعمال، ج ١١، ص ٦٠٨)

١١ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اوّلُ مَن صلّی مَعی علیٌّ.
اول کسی که با من نماز گزارد علی علیه‌السلام بود. (کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٦ ـ الفردوس، ج ١، ص ٢٧)

١٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
إِنّ الملائکةَ صَلّت عَلَیَّ و علی عَلِیٍّ سَبْعَ سِنینَ قَبلَ أَنْ یُسلِمَ بَشَرٌ.
هفت سال پیش از آنکه بشری مسلمان شود، فرشتگان بر من و علی صلوات و درود می‌فرستادند. (کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٢ ـ مختصر تاریخ دمشق «ابن‌منظور»، ج ١٧، ص ٣٠٥)

١٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
انتَ یا علیُّ بِمَنزِلَةِ الکَعبةِ تُؤتی ولاَتأتی.
تو (یاعلی) همانند کعبه‌ای، همه به سوی تو رو می‌آورند (به تو نیازمندند) و تو به سوی کسی رو نمی‌آوری (به کسی نیاز نداری) (اُسدالغابة، ج ٤، ص ٣١)

١٤ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اَنا مدینةُ العِلم و علیٌّ بابُها فَمَن اَرادَ المَدینَةَ فَلْیَأْتِها مِن بابِها.
من شهر علم هستم و علی علیه‌السلام دروازة آن، هر کس که آهنگ شهر کند باید که از دروازه آن وارد شود. (تاریخ بغداد، ج ٤، ص ٣٤٨ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٢٦)

١٥ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
لَولاکَ (یا علیُّ) ما عُرِفَ المؤمنونَ مِنْ بعدی.
اگر تو (یاعلی) نبودی، مؤمنان بعد از من، از دیگران تمییز داده نمی‌شدند. (کنزالعمال، ج ١٣، ص ١٥٢ ـ الریاض‌النضرة، ج ٣، ص ١٧٣)

١٦ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
مَن اَرادَ أَن یُنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلمِهِ و الی نوحٍ فی تقواهُ و اِلی ابراهیمَ فی حِلمِهِ و اِلی موسی فی هَیبَتهِ وَ اِلی عیسی فی عبادَتِهِ فَلیَنظُر الی علیِّ بنِ ابی‌طالب.
هر کس بخواهد به علم آدم و پارسائی نوح و بردباری ابراهیم و هیبت موسی و عبادت عیسی(ع) نظر کند باید که به علی بن‌ ابی‌طالب(ع) نظر نماید (مناقب خوارزمی، ص ٥٠)

١٧ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
النَّظَرُ اِلی وَجهِ عَلیٍّ عِبادَةٌ.
نگاه کردن به سیمای علی علیه‌السلام عبادت است. (مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٤٢ ـ الریاض النضرة، ج ٣، ص ١٩٧ ـ مناقب ابن مغازلی، ص ٢٠٦)

١٨ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
علیٌّ مِنّی بِمنزِلةِ رَأسی مِن بَدَنی.
علی(ع) برای من، هم‌چون سر من است برای پیکر من. (تاریخ بغداد، ج ٧، ص ١٢‌ـ کنزالعمال، ج ١١، ص ٦٠٣)

١٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
کنتُ انَا و علیٌّ نوراً بین یَدَیِ اللهِ تعالی قَبل أَن یُخلقَ آدمُ بأَربَعَةِ عَشَرَ اَلفَ عامٍ!
من و علی(ع) چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم(ع) نوری بودیم که در ساحت قدس خدای متعال به سر می‌بردیم! (الریاض النضرة، ج ٣، ص ١٢٠ ـ میزان الاعتدال، ج ١، ص ٢٣٥)

٢٠ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مولَاه اَللّهمَّ والِ مَنْ والاه وَ عادِ مَن عاداه.
هر کس که من مولا و صاحب‌اختیار او هستم علی نیز مولا و صاحب‌اختیار اوست. بارالها! هر کس که ولایت علی را پذیرفت تو ولی او باش و هر که با او دشمنی كرد تو نیز دشمن او باش. (کنزالعمال، ج ١١، ص ٦٠٩ ـ سنن ترمذی، ج ٥، ص ٦٣٣ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٠٩)

٢١ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
هذا (علیٌّ) اَخی وَ وَصِیّی وَ خلیفَتی مِن بَعدی فَاسمَعموا لَهُ و أَطیعوا.
این (علی) برادر و جانشین من و خلیفة بعد از من بر شما است. گوش به فرمان او باشید و از وی اطاعت نمائید. (تاریخ طبری، ج ٢، ص ٣٣١ـ ‌الکامل، ج ٢، ص ٦٣ـ شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج ١٣، ص ٢١١ـ ‌کنزالعمال، ج ١٣، ص ١٣١ـ معالم التنزیل، ج ٤، ص ٢٧٩)

٢٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
إِنَّ هذا (علیّاً) و شیعتَه هُمُ الفائزونَ یَومَ القِیامة.
این علی(ع) و شیعیان او هستند که در روز قیامت کامیاب و رستگار خواهند بود. (تفسیرالدر المنثور سورة بیّنه، آیة ٧ ـ‌ الفردوس، ج ٣، ص ٦١ ـ وسیلة المتعبّدین، ج ٥، قسمت ٢، ص ١٧٠)

٢٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
لَوِإجتَمَعَ الناسُ عَلی حُبِّ عَلِیّ بنِ ابی‌طالبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النارَ!
اگر تمام مردم در دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام یکدل بودند و وحدت کلمه داشتند خداوند آتش جهنم را هرگز نمی‌آفرید! (مقتل‌الحسین خوارزمی، ج ١، ص ٣٨ ـ الفردوس، ج ٣، ص ٣٧٣)

٢٤ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
یا عائشه! إنَّ هذا (علیّاً) اَحبُّ الرّجالِ اِلَیَّ و أکرَمُهُم عَلیَّ فَاعْرِفی حَقَّهُ وَ اَکرِمی مَثواهُ.
عایشه! این (علی) محبوب‌ترین مردان و گرامی‌ترین آنان در نزد من است. تو حقانیت و موقعیّت او را بشناس و مقام و منزلتش را گرامی بدار. (اسدالغابة، ج ٥، ص ٥٤٨ ـ ذخائر العقبی، ج ١، ص ٦٢، الریاض‌النضرة، ج ٣، ص ١١٦)

٢٥ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
یا علی! ما کنتُ أُبـالی مَنْ ماتَ مِن أُمَّتی وَ هُوَ یُبْغِضُکَ ماتَ یَهُودیّاً او نَصرانیّاً!
یا علی! هر کس از امّت من تو را دشمن بدارد، دیگر برای من مهم نیست او یهودی خواهد مرد یا مسیحی! (الفردوس، ج ٥، ص ٣١٦ـ مناقب ابن مغازلی، ص ٥٠)

٢٦ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
حُبُّ عَلّیِ بنِ ابی‌طالبٍ یأکُلُ اُلذّنوبَ کما تَأکُلُ النارُ الحَطَبَ.
محبت و دوستی علی بن ابی‌طالب (آنچنان) گناهان را نابود می‌کند همانند آتش که (با حرص و وَلَع) هیزم را می‌خورد و نابود می‌نماید. (کنزالعمال، ج ١١، ص ٦٢١ ـ‌ الفردوس، ج ٢، ص ١٤٢ ـ‌ الریاض النضره، ج ٣، ص ١٩٠)

٢٧ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
علیٌّ مَعَ‌ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَلَنْ یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیَّ الحَوضَ یَومَ القیامَة.
علی با حق است و حق با علی است، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. (تاریخ بغداد، ج ١٤، ص ٣٢١ـ ابن عساکر، ج ٣، ص ١٥٣)

٢٨ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
اذا کانَ یومُ القیامَة وَ نُصِبَ الصِّراطُ عَلی شَفیرِ جَهنّمَ لَم یَجُزْ اِلّا مَن مَعَهُ کِتابُ علیِّ بنِ ابی‌طالب.
روزی که قیامت برپا می‌شود و پل صراط بر کنارة جهنم نصب می‌گردد هیچ کس حق عبور از آن را نخواهد داشت مگر اینکه برگة اجازة علی بن ابی‌طالب را به همراه داشته باشد. (مناقب ابن مغازلی، ص ١٤٢ ـ فرائدالسمطین، ج ١، ص ٢٨٩)

٢٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
لَوأَنَّ الغِیاضَ أَقلامٌ والبَحْرَ مِدادٌ والجِنَّ حُسّابٌ والإِنسَ كُتّابٌ ما اَحْصَوْا فضائلَ علیِّ بن ابی‌طالب علیه‌السلام!
اگر تمام درختان قلم، و دریاها جوهر، و جنیّان حسابگر و آدمیان نویسنده شوند نخواهند توانست فضائل علی بن‌ ابی‌طالب علیه‌السلام را اِحصا و شمارش نمایند! (تذکرة الخواص سبط ابن الجوزی، ص ١٣ ـ کفایة‌الطالب گنجی شافعی، ص ١٢٤ـ١٢٣)

٣٠ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
ما مَرَرْتُ بسماءٍ اِلّا و أهلُها یُشتاقُون اِلی علیِّ بنِ ابی‌طالب و ما فی‌الجَنَةِ نبیٌّ اِلّا و هو مشتاقٌ الی علیِّ بن ابی‌طالب.
(در معراج) از هیچ آسمانی گذر نکردم مگر أهلش را مشتاق دیدار علی بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام دیدم، و در بهشت هیچ پیغمبری نبود مگر اشتیاق دیدار علی بی ابی‌طالب علیه‌السلام را داشت. (الریاض النضرة، ج ٣، ص ١٢٠ ـ ذخائر العقبی، ص ٦٤)

٣١ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
زَیّنوا مجالِسَکُم بِذِکرِ عَلیٍّ.
همایش‌ و محافل خود را با ذکر و یاد علی(ع) مُزیّن نمائید. (مناقب ابن مغازلی، ص ٢١١)

٣٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
یا علی! إنّ شیعتَکَ عَلی منابِرَ مِن نورٍ مُبیَضَّةً وَجوهُهُم حَوْلی، أَشفَعُ لَهُم وَ یکُوُنونَ فی‌الجّنةِ جیرانی.
یا علی! شیعیان تو در قیامت بر فراز منبرهایی از نور و با چهره‌های سفید و درخشان در پیرامون من هستند، آنان را شفاعت می‌کنم و در بهشت در جوار من خواهند بود. (شرح ابن ابی‌الحدید، ج ٩، ص ١٥٨ ـ مجمع‌الزوائد هیثمی، ج ٩، ص ١٣١ ـ ینابیع المودة، ص ٦٣)

٣٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
قُسِّمتِ الحِکمةُ عَشَرةَ أجزاءٍ أُعْطِیَ عَلِیٌّ تِسَعةَ أَجزاءٍ وَالنّاسُ جُزءً واحداً وَ هُوَ أعلَمُ بِالعُشِرالباقی!
علوم و حکت ده بخش است، به علی(ع) نُه بخش و به دیگر مردم یک بخش عطا شده و علی(ع) در آن یک بخشِ یک دهم نیز از دیگران اعلم و داناتر است! (البدایة و النهایة ابن‌کثیر، ج ٧، ص ٣٦٠ ـ میزان‌الاعتدال ذهبی، ج ١، ص ١٢٤ ـ لسان‌المیزان عسقلانی، ج ١، ص ٢٣٥)

٣٤ـ «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:
عَلَّمَنی رَسولُ‌الله صل‌الله علیه و آله اَلفَ بابٍ مِنَ العِلمِ کُلُّ بابٍ یَفتحُ الفَ بابٍ.
پیامبر اکرم(ص) هزار باب علم به من آموخت که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده می‌گردد. (کنزالعمال، ج ١٣، ص ١١٤ ـ ینابیع المودة، ص ١٤)

٣٥ـ «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:
سَلونی قبل أَن تَفقِدونی فَاِنّی لا أُساَلُ عَن شئٍ دونَ العَرشِ الّا أخبرتُ عَنهُ.
از من (هرچه بخواهید) بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید، هر چه از مادون عرش الهی از من سؤال شود همه را پاسخ می‌دهم. (کنزالعمال، ج ١٣، ص ١٦٥)

٣٦ـ «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:
سَلونی قبل أن تَفقِدونی عَنِ عِلمٍ لایعرِِفُهُ جِبرائیل و لامِیکائیل.
علومی از من بپرسید که نه جبرائیل آن را می‌داند و نه میکائیل، پیش از آنکه دیگر مرا از دست بدهید. (نزهة‌المجالس صفوری، ج ٢، ص ١٤٤)

٣٧ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
لَو أنَّ السَمواتِ وَالأرضَ وُضِعَت فی کفّة میزانٍ وَ وُضِعَ ایمانُ عَلیٍّ فی کفَّةِ میزانٍ لَرُجِّحَ ایمانُ عَلِیٍّ عَلَی السّموات وَالأرض.
اگر آسمان‌ها و زمین را در یک کفة ترازو بگذارند و ایمان علی(ع) را در کفة دیگر، ایمان علی(ع) بر آسمان‌ها و زمین برتری خواهد یافت. (کفایة‌الطالب، گنجی شافعی، ص ٧٧ ـ کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٧)

٣٨ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
ایُّها‌َالناس، اِمتَحِنوا أولادَکُمْ بِحُبّ عَلِیٍّ. فَمَن أَحَبّهُ فَهُو منکُم وَ مَن اَبغَضَهُ فَلَیسَ مِنکُم!
ای مردم، بچه‌های خود را به محبّت علی(ع) بیازمائید، هر کس که علی را دوست داشت او فرزند شما (و حلال‌زاده) است و آن کس که او را دشمن داشت او فرزند شما (و حلال‌زاده) نیست! (تاریخ‌ امیرالمؤمنین(ع)، ابن‌عساکر، ص ٢٥٥)

٣٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
یا عمّار! اِنْ رَأَیتَ علیاً قَد سَلَکَ وادیاً و سَلَکَ الناسُ وادیاً غیرَهُ فَاسلُکْ مَعَ عَلِیٍّ وَدَعِ الناسَ.
عمار! هر وقت دیدی که علی(ع) تنها به راهی می‌رود و همة مردم به راهی دیگر، تو مردم را واگذار و در مسیری برو که علی(ع) می‌رود. (کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٣ ـ تاریخ بغداد، ج ١٣، ص ١٨٧)

٤٠ـ عمربن‌الخطّاب
لَولا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمر!
اگر علی نبود، مسلّماً عمر به هلاکت می‌رسید! (الفصول‌المهمة، ابن صباغ مالکی، ص ١٧ـ نورالابصار شبلنجی، ص ٨٨ ـ نظم دررالسمطین سمط١ ص ١٢٩، المناقب ‌الثلاثة بلخی، ص ١٢)

مشاهده بیشتر

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا