
علیرضا جاجرمی – جهان هستی، کتابی بیکران از تفاوتها و تنوعهاست؛ سرشار از رنگهای متضاد، نغمههای هماهنگ، و اندیشههایی که در عین ناهمگونی، همدیگر را تکمیل میکنند.
در این پهنهی شگرف، هیچ انسانی شبیه دیگری نیست؛ همانگونه که هیچ برگ درختی در سراسر جنگلهای عالم، همسان دیگری نیست.
تفاوتها نه تنها گریزناپذیر، بلکه نشانهای از حکمت بیمنتهای آفرینشاند که هر موجودی را با هویتی یگانه و نقشی خاص در این منظومه هستی خلق کرده است.
از دیرباز، اندیشمندان و عرفا در جستجوی راز این گوناگونی، به حقیقتی ژرف دست یافتهاند: تفاوتهای ما نه موانع، بلکه پلی برای شناخت، همافزایی و تعالیاند. آنچه در نگاه سطحی ممکن است فاصله و جدایی بنماید، در حقیقت بستری برای همزیستی و درک متقابل است.
خداوند در کتاب وحی، تنوع اقوام و زبانها را نه برای تفرقه، بلکه برای “تعامل و شناخت” قرار داده است، و عرفای بزرگ، از مولانا تا ابنعربی، این گوناگونی را تجلی عشق الهی و بستر تکامل روح آدمی دانستهاند.
اگر جهان، صحنهی نمایش بیرنگی و یکنواختی بود، هیچ مجالی برای رشد، نوآوری و بلوغ اندیشهها فراهم نمیآمد.
این تفاوتها هستند که ما را به تفکر، گفتگو، و در نهایت، به بلوغ انسانی میرسانند. بنابراین، پذیرش تکثر و تفاوتها، نه یک چالش، بلکه دعوتی است برای درک عمیقتر حقیقت هستی و تحقق همزیستیای که در آن، انسانها نه در رقابت برای حذف یکدیگر، بلکه در همراهی برای تکمیل یکدیگر گام برمیدارند.




