رسالت تاریخیِ ما در جهانی تبعیض زده؛از انفعال تا مقاومت مدنی و کنشگری در صحنه بینالملل

علیرضا جاجرمی
نظام بینالملل امروز، بیش از آنکه تجلی عدالت و حقیقت باشد، بازتاب قدرت و منفعت است؛ واژگانی چون “حقوق بشر” و “عدالت جهانی” و صلح گویی، در عمل، نقابیاند بر چهرهی ساختارهای سلطهمحور ، مغرورانه و نژادپرستانه. جایی که وجدان و انسانیت در بازیهای ژئوپلیتیکی و قانون جنگل قربانی میشود و حقیقت، نه در تریبونهای رسمی، که در سکوت و انفعالِ و ضعفِ حاشیهنشینان مظلوم طنین میافکند.
متأسفانه نظام بینالملل امروز نه بر اساس حقیقت و عدالت، که بر اساس «قدرت محوری» استوار است.
جنگ های ددمنشانه بر علیه کشورهای مسلمان خاورمیانه و تجاوز و تهاجم اخیر به کشور عزیزمان، نه تنها نقاب از چهرهی این ساختار ظالمانه و استکباری برگرفت، بلکه وجدانهای بیدار را فراخواند تا در برابر این ظلم فراگیر، و تبعید عدالت، بیتفاوت نمانند.
انفعال، دیگر یک وضع شخصیتی و توجیهی نیست؛ بلکه غفلت و خیانتی است به کرامت انسان. جامعهای که تنها نظارهگر باشد، ناخواسته تداومبخش بیداد است.
در جهانی که ظلم، عادی و ساختاری شده و حق، به انزوا رانده شده است، سکوت فضیلت نیست، بلکه شکست است.
در چنین عصر ظلمانی، رسالت ما نه تنها اخلاقی، بلکه تاریخی و جهانی است. همانگونه که امیرالمؤمنین علی(ع) هشدار میدهند:
«مَنْ أَصْبَحَ وَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»، امروز این “اهتمام”، در گرو خروشِ حقطلبانهی ملت ایران و البته دولتمردان در عرصهی بینالملل است.
این نه یک انتخاب، که تکلیفی الهی است چنانکه قرآن فرمان میدهد: “وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ…”.
فراخوانِ امروزِ ما به “خیر” و ” حق خواهی” ، همانا پیگیری حقوق پایمالشدهی ملت ایران از مجاری حقوقی،رایزنی با کشورها و فشار بر مجامع جهانی برای محکومیت متجاوزان، و تهدیدکنندگان و تلاش برای جبران خسارتهای انسانی، مادی، معنوی و حیثیتی است.
در جهانی که عدالت به حاشیه رفته، صدای روشنگری، در تار و پود حکمرانی و متن جامعه تنیده شود.فردوسی، این آموزگار خِرد و شرافت، قرنها پیش هشدار می دهد که سلطه و زور پایدار نیست و تنها “وجدان و مردانگی” میماند.و در رابطه با عوامل تأثیرگذار بر این وضعیت قرآن کریم، ما را فرا میخواند:“إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ”این نه صرفاً یک وعده الهی، که قانونی اجتماعی است: بدون تحول در اراده انسانها، دگرگونی در سرنوشت جوامع رخ نخواهد داد.
1.ضرورت پویشِ حقوقیِ جمعی در عرصهی بینالملل (نهادهای مدنی، دیپلماسی عمومی).. سازمانیافتگی جمعی و راهبردی، پیششرط عبور از انفعال به اثرگذاری بینالمللی است؛ تنها با شبکهسازیِ هدفمندِ نهادهای مدنی، همافزایی دیپلماسی عمومی با دیپلماسی رسمی، و ایجاد ائتلافهای فراملی میتوان روایت مظلومیت و خسران های این تجاوز سرزمینی را به گفتمان مسلط جهانی تبدیل کرد و هزینهی نقض حقوق بینالملل را بر متجاوزان تحمیل نمود.
۲. هنجارسازیِ حقوقی، نیازمند کنشگریِ مستند و مستمر است: ضرورت فعالیتسازیِ دیپلماتیک برای تبدیل روایت مظلومیت به گفتمان مسلط جهانی. تبدیل “مطالبهی عدالت” به هنجار پذیرفتهشدهی جهانی، مستلزم مستندسازی نظاممند جنایات، رایزنی ساختاری با نهادهای بینالمللی (از شورای حقوق بشر تا دیوان کیفری بینالمللی)، و فشار اخلاقیِ سازمانیافته برای جرمزدایی از مقاومت در برابر تجاوز است.
۳. مطالبهگریِ مؤثر، در گرو تبدیل “حقوق ملی” به “دغدغه جهانی” است: دیپلماسی پویا و تهاجمیِ حقوقی تنها با همکاری سهضلعیِ “دولت (پیگیری رسمی)، نهادهای مدنی (شبکهسازی و افشاگری)، و جامعهی بینالملل (فشار بر مجامع تصمیمساز)” محقق میشود تا غرامتگیری و بازدارندگی از تجاوز مجدد، از آرمان به مکانیسم عملیاتی تبدیل گردد.
4️.حق، همیشه آخرالزمانی دارد.امروز بیش از هر زمان دیگر، بشریت نیازمند آن است که صدای عدالتخواه از جایجای جهان برخیزند.عدالت، شاید امروز شکست بخورد؛ اما پایان تاریخ، همواره از آنِ حق است.آخرالزمان، پایان نیست؛ آغاز بیداری است.
تکاپوی عدالتخواهانه ایران، می تواند نقاب از چهرهی دوگانگیهای غرب بردارد. باورِ قلبی داریم که آرمانِ “انسانم آرزوست” نه در خیال، که در کنش؛نه در فردای موهوم، بلکه در اکنونِ آگاه و مسئول محقق خواهد شد.“به امید جهانی عادلانهتر.

