ایران بهشت سوداگری
علی مروی – شرایط اقتصادی امروز کشور، شرایط بسیار حساسی است. اقتصاد ایران در دهههای گذشته نیز نوسانات ارزی و تورمهای بالا را تجربه کرده است اما آنچه شرایط اقتصادی کشور را خاصتر کردهاست نبود یک تصویر روشن از برنامههای دولت برای مقابله با تهدیدهای اقتصادی است. به عبارت دیگر فعالین اقتصادی کشور هیچ ذهنیت مشخصی از نحوه مواجهه دولت با تحریمهای آمریکا، نحوه کنترل ارز، نحوه تخصیص منابع وارداتی و ملی در شرایط عدم تعادل فعلی ندارد. همین امر باعث شده است که بسیاری از بنگاههای تولیدی در کشور، فعالیت خود را متوقف کنند و منتظر روشن شدن هوای اقتصاد ایران بمانند.
اما در مقابل در همین شرایط بلاتکلیفی اقتصادی، سوداگران سخت مشغول کارند. نرخ ارز، قیمت طلا، خودرو، مسکن و بسیاری از اقلام مصرفی در همین شش ماهه چندین برابر شدهاند. این افزایش قیمتها، بواسطه افزایش تقاضای حقیقی نبوده است بلکه به واسطه ورود سفته بازان به این بازارها با نقدینگی بسیار زیاد بودهاست.
آخرین آمار نقدینگی در کشور، 1600 هزار میلیارد تومان است. نقدینگی که بواسطه نااطمینانیهای موجود نسبت به آینده سمت تولید نرفته و با توجه به کاهش نرخ سود بانکی از شبکه بانکی نیز خارج شده است. این نقدینگی بزرگ در اقتصاد ایران، بزرگترین فرصت برای سفتهبازی و سوداگری است. در ایران هیچ قانونی برای شناسایی و تعیین حد و مرز برای فعالیتهای سوداگرانه وجود ندارد.
مواجهه با شوکهای ارزی-تورمی در اقتصاد ایران، در همه دولتها و مجالس یکسان بوده است؛ افزایش عرضه برای کنترل بازار. اگر نرخ ارز رو به افزایش داشته است همه دولتها در ابتدا تلاش کردهاند عرضه ارز را افزایش دهند حالا یکی با عرضه ارز با کارت ملی و دیگری با راهاندازی بازار ثانویه. یا مثلا اگر قیمت خودرو افزایش یافته است دولتها خودروسازان را مجبور به پیشفروش محصولاتشان کردهاند. و همین طور در دیگر بازارها و محصولات، تلقی غالب دولتمردان در ایران، این است که افزایش قیمت در بازار نشان از افزایش تقاضا است. اما سوال مهمی که پاسخ داده نمی شود این است که کدام تقاضا؟ افزایش تقاضا در بازار ناشی از افزایش تقاضای حقیقی است یا افزایش تقاضای سفته بازی؟ گرچه مثل روز روشن است که افزایش تقاضا در شوکهای ارزی-تورمی در ایران، ناشی از افزایش تقاضای سفتهبازی است اما راهحلهای دولتهای مختلف ایران، همیشه از جنس پاسخ گویی به تقاضای حقیقی است. به عبارت دیگر، وقتی در بازار تقاضای حقیقی برای یک کالا افزایش مییابد، سیاست درست تحریک عرضه و افزایش متناسب عرضه می باشد. اما اگر در بازار تقاضای سفتهبازی افزایش یابد، افزایش عرضه سیاست کاملا غلطی است که نه تنها موجب کاهش تقاضا نشده بلکه موجب تحریک بیشتر تقاضای سفته بازانه و ایجاد رانت در دسترسی به منابع میشود. راهکار درست در مواجهه با تقاضای سفتهبازانه کاهش انگیزههای سوداگری از طریق مالیات، بالابردن هزینههای انتقال، کدگزاری معاملات با هدف کاهش حاشیه سود در این بازارها است.
تلقی منفی از فعالیتهای واسطهگری در اقتصاد ایران موجب شده است که هیچ قانون مشخصی برای تعیین حد و مرز قانونی برای فعالیتهای سفته بازانه وجود نداشته باشد. علاوه بر این دولتها نیز از فعالیتهای سوداگرانه منتفع شده و خود آنها نیز انگیزه لازم را برای کنترل سفتهبازی و سوداگری در اقتصاد ایران ندارند. این خلا تا آنجاست که طرحهای دولتی در حوزه رفاه عمومی نیز، در نهایت از همین زاویه به شکست رسیده و جنبه سوداگری و منافع گروه خاص بر منافع عمومی مردم غلبه پیدا کرده است. به عنوان نمونه طرح مسکن مهر در دولت دهم موجب شد، که بسیاری از افراد با ورود به حوزه مسکن و خرید و نگهداری مسکن، در دوره بعد شوک ارزی-تورمی سودهای کلانی بدست آورند. و یا طرح تحول سلامت در دولت یازدهم موجب شد که حوزه بهداشت و درمان در کشور به یک حوزه جذاب اقتصادی تبدیل شود و بسیاری از سرمایهداران با ورود به عرصه خدمات درمانی و دارویی کشور، منابع سلامت را در اختیار گرفته و در شوک ارزی-تورمی اخیر، منافع بسیاری را بدست آورند.
سوداگری و رفتارهای سفتهبازی در اقتصاد ایران، مانند سوراخی است که هر چه منابع به اقتصاد تزریق می شود از طریق این راه به سمتی غیر از تولید کشیده میشود. ایران بهشت سوادگری است. در ایران سوداگری و سفتهبازی ظاهرا مذموم است اما قانونی برای کنترل آن وجود ندارد. در ایران اگر فعالیت تولیدی انجام شود از مالیات گرفته تا انواع عوارض و پرداختیهای اجباری و قانونی باید پرداخت شود اما اگر شما 2 تن سکه بخرید و فردا بفروشید هیچ مالیاتی نباید بپردازید. در ایران بیش از 38 میلیارد دلار از منابع ارزی کشور در اختیار سفته بازان قرار گرفته است اما هیچ خبری از مالیات بر سودهای ارزی وجود ندارد. در ایران برای خرید 40 هزار خودرو 75 میلیون مراجعه به سایت صورت میپذیرد چون همه میدانند که فقط باید به یکی از این خودروها برسند، آن وقت به هر قیمتی که بخواهند میتوانند آن را بفروشند.
اینجا بهشت سوداگران است. سفتهبازی در اقتصاد ایران، همان روزنهای است که سد منابع اقتصادی کشور را فروخواهد ریخت.
راه حل ازبرونرفت امروز هدایت سرمایه ها به سمت تولید داخلی می باشد وجلوی سرمایه گذاری بی رویه دربازار ملک وخودرو وبازار ارز وطلا راباوضع قوانین مالیاتی وارزش افزوده گرفت که عده ای باهدایت سرمایه های خودبرای سود بیشتر هم دربازارخودرو وملک اشفتگی ایجاد کردند وهم تورم وجلو اینها جز باوضع قوانین توسط مجلس واجرای قانون توسط دولت وگرفتن خاطیان توسط قوه قضایی میسر نیست