«محمد جواد محبت» شاعر سرشناس کرمانشاهی و سراینده شعر معروف “دو کاج”، امروز غزل خدافظی خواند.
به گزارش اقتصاد روز، این شاعر پرآوازه، (23 اسفند) آخرین غزل زندگیاش را سرود و برای همیشه دار فانی را وداع گفت.
محمد جواد محبت متولد سال ۱۳۳۲ در کرمانشاه بود. معلم باصفایی که در کنار معلمی یک عمر شاعرانه زندگی کرد و اشعارش ردی از خاطره در ذهن تک تک مردمان این سرزمین به جای گذاشته.
قصه “دو کاج” را تقریبا همه مردم ایران زمین شنیدهاند، دو کاجی که نماد مردی و نامردی در روزگار ما بودند و قصهشان را بسیاری از کودکان این سرزمین با شعر معروف “محبت” از برکردهاند.
کوبی کجاست؟” اولین سروده آقا معلم بود. شعری که سختیها و رنجهای دخترکِ دانشآموزش “کوبی” را روایت میکرد و همین سروده کوتاهِ از سر دلسوزی و محبت، سرآغاز یک عمر شاعری “محبت” شد.
محبت سالیان سال شعر سرود و معلمی کرد. از “خیمههای عاشورا” و “گریه دل ناصبوران” گفت و از “موج عطرهای بهشتی” سرود و “رگبار کلماتش” به “کوچه باغ آسمان” رسید، از “خاطرات سبز” برای نوجوانان سرود و از “از مرزهای فریاد” برای انقلابیون شاعرانه گفت.
اشعار محبت عجیب به دل مینشیند و همین باعث شد که محبت یکی از شاعران ایرانی باشد که جایزه شعر فروغ به او اختصاص پیدا کرد.
علی صفدری مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمانشاه در گفت و گو با ایسنا، با تسلیت این ضایعه دردناک به تمامی اهالی فرهنگ و هنر کشور، گفت: محمد جواد محبت هم یک شاعر بود و هم یک معلم عاشق. معلمی که عاشقانه به دانش آموزان درس زندگی میداد و دغدغهها و عاشقانههایش را در قالب شعر برای مردمان این سرزمین میسرود.
وی افزود: متاسفانه این شاعر گرانقدر کرمانشاهی امروز پس از چند سال تحمل بیماری و به علت کهولت سن دار فانی را وداع گفت.
وی تصریح کرد: مرگ برای اهالی فرهنگ و هنر نقطه پایانی نیست و اشعار این شاعر گرانقدر و دانش آموزانی که عاشقانه آنها را تربیت کرده، نام محمدجواد محبت را برای همیشه زنده نگه میدارند.
محبت به لحاظ زبانی بسیار ساده و نزدیک به گفتار شعر میگوید به گونهای که میتوان او را از زمره شاعران نوجوانان تلقی کرد و علت راه یافتن این زبان به کتب درسی نیز همین است. هرچند این زبان در شعرهای نو، از بساطت شعرهای کلاسیک اش تا حدی فاصله میگیرد. شعرهای پیش از انقلاب عمدتا قالب نو و نیمایی دارند و شاید به واسطة صبغة سیاسی شان، قدری در لفافه گفته شده اند. شاید به همین دلیل باشد که اشعار سیاسی و نو، از صنایع بدیعی و بیانی سهم بیشتری یافته اند.
شعر دوکاج، نمونه موفق شعر نوجوان و با پیام زیبای پیوستگی خیر و شر موجودات به هم است که به کتب درسی ابتدایی راه یافت:
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده، دو کاج روئیدند
سالیان دراز، رهگذران
آن دو را، چون دو دوست میدیدند
یکی از روزهای سرد پاییزی
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفتای آشنا ببخش مرا
خوب درحال من تامل کن
ریشه هایم زخاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار، از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار
من کجا طاقت تورا دارم
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز
با تبر تکه تکه بشکستند
جایی نوشته شده که محبت در باز نویسی این شعر، پایانى متفاوت بدان بخشیده و نام شعرش را کاجستان گذاشته. تا به جای نقد خودخواهی پیام نوع دوستی به بچهها بدهد. صرف نظر از صحت و سقم این سخن، شعر بازنویسی شده هم خواندنی است:
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را، چون دو دوست میدیدند
روزی از روزهای پائیزی
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفتای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تأمل کن
ریشههایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی
دوستی را نمیبرم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی
ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید
باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیب دیدهی ما هم
کم کَمَک پا گرفت و سالم شد!
میوهی کاجها فرو میریخت
دانهها ریشه میزدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد
دِه ما، نام یافت کاجستان …
علاوه بر دو کاج، شعرهای “فصلها”، “نماز” و “آشنای همیشه خوب” او در کتابهای فارسی دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی به چاپ رسید. غزلی هم در ایام جنگ در ادبیات دبیرستان رشته انسانی چاپ گردید.