اجتماعیشهریگزارش ویژه

هنرمندان ایرانی در سطح جهانی حرفی برای گفتن دارند

سامان شادانلو ( ایلخان ) مجسمه ساز:

میترا یزدچی – مجسمه سازی با ضایعات مقوله ای نوپا در هنر حجمی است که این روزها در دنیا مورد توجه قرار گرفته است و علاقه مندان خاص خود را دارد. در این شیوه هنرمند با توجه به موادی که در اختیار دارد اقدام به ساخت کارهای هنری می کند.

سامان شادانلو ( ایلخان ) یکی از این هنرمندان است که طی 5 سال با ساخت 300 اثر هنری موفق به معرفی کارهای خوبی در بین این هنر شده است. بر همین اساس با وی گفتگویی داشتیم و از حال و روز این روزهای او جویا شدیم. آنچه درپی می آید حاصل این گفتگو است.

لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟

من سامان شادانلو ملقب به ایلخان هستم.

چی شد که لقب ایلخان را برای خودتان انتخاب کردید؟

این اسم انتخاب پدرم است. من اصالتا کرد هستم و پدرم این اسم را ا کودکی روی من قرار داد و چون نمی شد بعنوان اسم در شناسنامه قرار بگیرد ، به این اسم صدایم می کردند.

به چه معنا است؟

در زبان ترکی و کردی به معنی بزرگ ایل است.

پدر در قید حیات هستند؟

نه متاسفانه.

مادر چطور؟

چرا در قید حیات هستند.

رابطه شما با مادرتان چطور است؟

ما یک خانواده چهار نفره هستیم ( مادر و پدرم ، من و خواهرم ) و رابطه بسیار خوبی داریم. وقتی پدر من فوت کردند من حدود 29 سال داشتم و خواهرم حدود 22 ساله بود ولی مو و محاسن هردویمان از این داغ فوت پدرم سفید شد.

پس رابطه خیلی خوبی داشتید؟

بله. پدر من سرطان پانکراس گرفت و اگر می شد من حاضر بودم به او عضو اهدا کنم. در حال حاضر نیز بیشتر کارهایم را به عشق پدرم یا خداوند می سازم. کارهایی که برای خداوند می سازم حالت شکرگزاری ا خداوند را نشان می دهند .  اولین مجسمه ای که با این قطعات خودرو ساختم اسمش خان دعاگو یا در انتظار معجزه بود و به نیت شفای پدرم یا معجزه شدن در درمان پدرم ساختم. این مجسمه بعدها مورد توجه افراد زیادی قرار گرفت و در فرانسه تاکنون چندین مشتری داشته است.

چی شد که وارد این رشته هنری شدید؟

پدر من تولیدکننده قطعات یدکی خودرو بود ولی هیچ وقت به من اجازه ورود به این کار را نمی دادند. من هم که می دیدم هیچ کاری از دستم برنمی آید با قطعات خودرو مجسمه سازی می کردم. جالب است که بدانید من در دوران تحصیل در مقطع راهنمایی هر وقت به مدرسه می رفتم با خودم ابراز تعمیراتی می بردم و همه دوستان و معلمان هم خبر داشتند به همین خاطر هروقت یک مشکل فنی در مدرسه پیش می آید ن را صدا می کردند. این بود که تقریبا کسی از من توقع درس خواندن نداشت و بیشتر تعمیرکار مدرسه بودم. یا مثلا در زنگ حرفه و فن به من می گفتند دریل داری؟ پیچ گوشی داری؟

در کدام منطقه مدرسه می رفتید؟

منطقه چیذر. الان که با دوستان دور هم می نشینیم و از خاطرات مدرسه می گوییم ، دوستانم می گوید: ایلخان همیشه بجای دفتر و کتاب یک چارشاخ گاردان پراید داخل کیفش داشت. این بود که از همان دوران ذهن من روی این کار متمرکز شد و حتی سر کلاس درس برنامه ریزی می کردم بعد از کلاس چکار کنم. در آن زمان من یک دوچرخه داشتم که برایش ترک بند زدم بودم و کنده های بزرگ چوب را روی آن قرار می دادم و برای خرد کردن به نجاری می بردم. به این ترتیب من تا کلاس سوم راهنمایی چندتا کار آماده کردم و اولین نمایشگاه کارهای هنری ام را در یکی از اتاق های منزل مادر بزرگ برگزار و از فامیل برای بازدید از آنها دعوت کردم.

بعد از دوران راهنمایی من کارهای زیادی کردم. چون متاسفانه در کشور ما همه فکر می کنند تنها راه موفقیت دکتر یا مهندس شدن است. من هم یک مدت در دانشگاه رشته مهندسی معماری خواندم و اواخرش درس را رها کردم و بعد وارد رشته ژنتیک شدم و تا کارشناسی پیش رفتم ولی هیچ وقت از آن استفاده نکردم.

یا کسانی که می روند هنرستان افراد کودن و درس نخوانی هستند. من هم که فکر می کردم این کارها فقط جنبه تفننی دارد ، سراغ کارهای دیگر رفتم و پس از مدتی کارها آنطور که می خواستم پیش نرفت و من بیکار شدم. تا اینکه یک روز پیش یکی از دوستان گالری دارم در شیراز  رفتم و آنها که از کارهای هنری من خبر داشتند پیشنهاد ساخت مجسمه را دادند. من هم گفتم که این کار مشتری ندارد. اما آنها به من مژده دادند که این مجسمه ها مشتری دارد و من دوباره کار روی مجسمه های فلزی با قطعات اتومبیل را شروع کردم. در همان دوران بیماری پدرم هم شروع شد و من که از بیماری پدرم ناراحت بودم ، با ساخت این مجسمه ها که همراه با اشک بود خودم را آرام می کردم.

مردم چه برخوردی با کارهای شما دارند؟

برخوردها مختلف است برخی دوست دارند و برخی هم متاسفانه برخورد نه چندان خوبی دارند. البته کاری من مثل بچه های من هستند و هر کسی به آنها توهین کند مثل این است که به بچه من توهین کرده است. برخی از افراد وقتی کارهای من را می بینند می گویند: مگر چکار کردی؟ چندتا قطعه را به هم سر هم بندی کردی . درحالی که من برای این کارها صدمات جسمی زیادی خورده ام . بارها در طول کار دستم در معرض قطع شدن بوده است. چشمم در اثر جوش کاری آسیب زیادی دیده و …

شما تاکنون چند اثر تولید کرده اید؟

در طی 5 سال 300 اثر تولید کردم که 270 اثر را فروخته ام.

چطور روی کارهایتان قیمت گذاری می کنید؟

با توجه به برند کارهایم روی آنها قیمت گذاری می کنم . هرچه برندم معتبرتر می شود قیمت کارهایم بالاتر می رود. البته دوتان گالری دار مانند آقای نجفی یا امثال ایشان در این رابطه نظر می دهند. تا هم بتوانیم بفروشیم و هم قیمت را بالا ببریم.

آیا شما کاری دارید که در جاهای عمومی یا شهری منصب شده باشد؟

بله. یکی از کارهای من بنام سرو ایرانی در فرهنگسرای نیاوران نصب شده است.

آیا به غیر از شما کسانی هستند که این کار را انجام بدهند؟

بله. به این کار اسمبلاژ آرت گفته می شود . فکر می کنم هنرمندانی در تبریز، مشهد ، شمال و … این کار را انجام می دهند ولی فرق کار من با بقیه این است که به دلیل شرایط خاص زندگی ام فرصتی برای کارهای تفننی نداشتم. به همین دلیل تمام وقتم صرف کار شد و پوستم در مقابل جوشکاری ها مثل بوقلمون شده بود. در اثر ایستادن زیاد پا درد گرفتم و … ولی هنوز کارم را دوست دارم.

الان کار جدیدی دارید؟

بله . یک کار دارم که تقدیم می کنم به تمام پدر و مادرهای دنیا.

موضوع کارهایتان را از کجا انتخاب می کنید؟

معمولا از موسیقی . موسیقی با مفهومی که من را به فکر فرو برد. البته خودم هم چندتا آهنگ خوانده ام.شعر این آهنگ ها از دوستم بوده . تنظیم آهنگ ها هم با یک دوست دیگرم بوده و من هم خوانندگی آن را کردم.

مواد اولیه تان را از کجا تهیه می کنید؟

از ضایعاتی ها . اوراقچی های شوش و خاوران . البته آنها چون من را می شناسند سفارش می دهم و برایم تهیه می کنند.

آیا تا به حال کارهایتان را به کشورهای دیگر هم فرستاده اید؟

بله تاکنون کارهایی را به برخی از کشورها از جمله فرانسه، آلمان ، کانادا ، استرالیا ، دبی، ترکیه فرستاده ام.

چطور با شما آشنا می شوند؟

از طریق اینستاگرام ، دوستان یا  مشتری های قبلی.

سخن آخر شما؟

هنر آخرین جایگاه و پایگاه امن برای بشر است. اگر هنر نباشد همه دیوانه می شوند و می میرند. در رابطه با من که کار هنری مثل مورفین است و به آن اعتیاد دارم. وقتی کار نمی کنم مثل معتادی می مانم که خمار است و باید مواد دریافت کند تا حالش خوب شود.باید به هنرمندان کشور بیشتر اهمیت داده شود. من می دانم کسانی که کارشان این است در شرایط سختی قرار دارند و بایداز این راه امرار معاش کنند. اگر ایران کشش این کارها را ندارد باید راه را برای صادر کردن هنر باز شود. وقتی ما در نمایشگاه های بین المللی می رویم بچه های ایران واقعا کارشان قابل رقابت با سایر کشورها و حتی بهتر از آنها است. هنرمندان ایرانی واقعا در کارهای خودشان حرفی برای گفتن دارند.

 

 

 

 

 

 

 

مشاهده بیشتر

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا